معنی نوعی تفنگ سرپر
حل جدول
لغت نامه دهخدا
سرپر. [س َ پ ُ] (ص مرکب) مقابل ته پر و سرخالی. (یادداشت مؤلف). || نوعی از تفنگ که باروت و گلوله از سر لوله درآن کنند و با سنبه استوار کنند. (یادداشت مؤلف).
واژه پیشنهادی
سرپر
بادی کلاشینکف یوزی سرپر پران دولول کلت سیزده تیر ژسه قناسه روولور برنو امیک تیربارکالیبرپنجاه
ام یک ، تفنگ فتیله ای ، یوزی
وردنل، رولور، شش لول، حسن موسی، کلاشنیکف
ساچمه ای
قناسه
برنو، گلوله زنی
موزر.هفت تیر.دولول.ماس واس .ام یک خفیف .دم پر.چخماقی .عثمانی نخجیر
فرهنگ معین
(~. پُ) (ص مر.) نوعی تفنگ که باروت یا گلوله آن از سر لوله به داخل فرستاده می شود.
فرهنگ عمید
ویژگی تفنگ شکاری یا توپ که باروت و گلوله را از سر لوله داخل آن کنند،
معادل ابجد
1148